loading...
زندگی

غلام الزهرا بازدید : 123 شنبه 16 اردیبهشت 1391 نظرات (0)

   «فی کتاب اکمال الدین وإتمام النعمة عن محمد بن عصام، عن محمد بن یعقوب، عن اسحاق بن یعقوب، قال : سألت محمد بن عثمان العُمری أن یوصل لی کتاباً قد سألتُ فیه عن مسائل اُشکلَت علیَّ.

فورد التوقیع  بخط مولانا صاحب الزمان (عج):«أمّا ما سألتَ عنه. أرشَدَک اللهُ وبُّتک ( الی ان قال) وأمّا الحوادثُ الواقعةُ، فإرجعُوا ألی رُواةِ حدیثنا. فإنّهم حُجّتی علیکم وأنا حجة الله و أمّا محمد بن عثمان العُمری .فَرَضِیَ الله عنه و عن أبیه فإنّه یُقَتی و کتابُه کتابی»؛ (کمال الدین و تمام النعمة، ص 237 و وسائل الشیعه ج 27 ص 140)

   (اسحاق بن یعقوب نامه ای برای حضرت ولی عصر (عجل الله تعالي فرجه الشريف) می نویسد و از مشکلاتی که برایش رخ داده سوال می کند و محمد بن عثمان عمری، نماینده آن حضرت، نامه را می رساند. جواب نامه به خط مبارک  صادر می شود که (... در حوادث و پیشامدها به راویان حدیث ما رجوع کنید زیرا آنان حجت من بر شمایند من حجت خدایم...))

۳-۲-۲-۱- منظورازحوادث واقعه درتوقیع شریف

   منظوراز«حوادث واقعه» که دراین روایت آمده مسائل و احکام شرعیه نیست. نویسنده نمی خواهد بپرسد درباره ي مسائل تازه ای که برای ما رخ می دهد چه کنیم. چون این موضوع جزء واضحات مذهب شیعه بوده است و روایات متواتره دارد که در مسائل باید به فقها رجوع کنند. در زمان ائمه (علیهم السلام)هم به فقها رجوع می کردند و از آنان می پرسیدند. منظور از حوادث واقعه در توقیع شریف، بسیار بعید است  که مسائل و احکام شرعی باشد زیرا: اولاً کسی که در زمان حضرت  صاحب الزمان (عجل الله تعالي فرجه الشريف) باشد و با نواب اربعه روابط داشته باشد و به حضرت نامه بنویسد و جواب دریافت کند به این موضوع توجه دارد که در فرا گرفتن مسائل به چه اشخاص باید رجوع کرد.

   ثانیاً: اگر منظور اسحاق بن یعقوب از حوادث واقعه احکام شرعی بود قادعدتاً باید تعبیراتی نظیر این که در وظیفه ما در مورد حلال و حرام چیست؟ و «یا در مورد احکام الله چه تکیلفی  داریم» و نظیر اینها بکار می برد که این تعبیرات در سایر روایات هم بسیار بکار رفته است.

   ثالثاً: اصولاً دلالت الفاظ، تابع وضع آنهاست و کلمه «حوادث واقعه» به هیچ وجه از نظر لغت و دلالت وضعی به معنای احکام شرعی نیست بلکه معنای وسیع تری دارد که حتماً شامل مسائل و مشکلات و رخدادهای اجتماعی نیز می شود. بنابراین سؤال اسحاق بن یعقوب از حضرت این است که: در مسائل و مشکلات و پیشامدهای اجتماعی باید چه کار کنیم و به چه کس رجوع کنیم؟ که حضرت در جواب می فرمایند: در حوادث و مشکلات به راویان حدیث ما رجوع کنید، آنها حجت من بر شما هستند و من حجت خدا بر شمایم. (نگاهی گذرا به نظریه ولایت فقیه، ص 98)

۳-۲-۲-۲- مراد از رواة حدیث چه کسانی است؟

   ممکن است کسی بگوید منظور از «راویان حدیث» هر کسی است که مثلاً اصول کافی یا وسائل الشیعه یا هر کتاب روایی دیگر را در بردارد، است. با کمی دقت و توجه معلوم می شود که این تصور درست نیست زیرا کسی در زمان ما ، یک روایتی را نقل می کند باید به طریقی احراز کرده باشد که این حدیث واقعاً از پیامبر یا یکی از امام معصوم (علیهم السلام) می باشد ولی اگر تخصص در نقل حدیث نداشته باشد از خود به یکی از ائمه (علیهم السلام) نسبت خواهد داد که این یکی از مصادیق کذب و افتری می باشد . پس اگر کسی حدیثی را از پیامبر یا امامی نقل کند حتماً باید بتواند بر اساس یک حجت و دلیل شرعی معتبر آن را به امام معصوم نسبت دهد واضح است که اینگونه نقل حدیث کردن نیاز به تخصص دارد  که مربوط به علم فقه است و فقیه کسی است که از چنین تخصصی برخوردار است . بنابراین، مقصود از «راویان حدیث» در واقع همان فقها و علمای دین است. (نگاهی گذرا به نظریه ولایت فقیه ص۹۹)

۳-۲-۲-۳-منظور از «حجت» در فرمایش حضرت صاحب الزمان (عجل الله تعالي فرجه الشريف)

   این که حضرت فرموده اند «آنان حجت من بر شمایند» منظور از حجت چیست؟ اینکه می گویند «ولیّ امر» حجت خداست آیا در مسائل شرعیه حجت است که برای ما مسأله بگوید؟ و... یا اینکه «حجة الله» یعنی همان طوری که حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلّم) حجت است و مرجع تمام مردم، خدا او را تعیین کرده است تا در همه کارها به او رجوع کنند ، فقها هم مسئول امور و مرجع توده های مردم هستند.؟

   در کتاب ولایت فقه آمده است که :

   «حجة الله» کسی است که خداوند او را برای انجام اموری قرار داده است و تمام کارها، افعال و اقوال حجت بر مسلمین است. اگر کسی تخلف کرد بر او احتجاج (استدلال و اقامه برهان) خواهد شد. اگر امر کرد کاری انجام دهید، حدود را اینطور جاری کنید، غنایم، زکات و صدقات را به چنین مصارفی برسانید و شما تخلف کردید خداوند در روز قیامت بر شما احتجاج می کند. اگر با وجود حجت برای حل و فصل امور به دستگاه ظلم رجوع کردید خداوند در روز قیامت بر شما احتجاج خواهد کرد که من برای شما حجت قرار دادم، چرا به ظلمه و دستگاه قضایی ستمگران مراجعه کردید. (ولایت فقیه امام،ص 81)

   آقای مهدی هادوی تهرانی در کتاب ولایت فقیه (مبانی، ادلّه و اختیارات) می نویسند:

   مقصود از «حجت» دراین روایت، احتجاج مولا بر عبد می باشد یعنی اگر امری آمد و شخص با آن مخالفت کرد، به همین مطلب علیه او احتجاج می شود. پس امام (علیه السلام) حجت خداست، زیرا اگر او چیزی بگوید و مردم عمل نکنند، خدا به همان گفته او علیه مخالفین احتجاج می کند و آنها نمی توانند عذری در این مخالفت بیابند. اگر فقیه حجت امام است ، یعنی اگر امر می کند چه از باب فتوی و استنباط حکم، چه از باب ولایت و انشای حکم و مردم مخالفت کنند، حضرت (عليه السلام) بر علیه مخالفان به همین امر فقیه احتجاج می کند. بنابراین با این تعبیرات، در دلالت روایت بر «ولایت فقیه» و نیابت او از امام معصوم(علیه السلام) جای تردید نیست. (ولایت فقیه (مبانی، ادلّه و اختیارات)، ص 112و113)               ادامه دارد...

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 16
  • کل نظرات : 7
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 2
  • آی پی امروز : 7
  • آی پی دیروز : 0
  • بازدید امروز : 6
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 7
  • بازدید ماه : 7
  • بازدید سال : 39
  • بازدید کلی : 4,933
  • کدهای اختصاصی
    upload.htm : PHP's FileUPLOAD
    upload.php :
    فال حافظ

    دیکشنری آنلاین

    دیکشنری آنلاین

    .